جایگاه برنامه توسعه در کشورهای در حال توسعه و عقب مانده
جایگاه برنامه توسعه در کشورهای در حال توسعه و عقب مانده
گذشته از زندگی فردی ، همکاری در سازمانی منطقی ، با هدف یا اهدافی معیٌن و مطلوب ، و روشها ئی کار آ و مشخص در رسیدن به این اهداف ، و نهایتا" توفیق در این امر ، سبب رشد و توسعه ی عادلانه ی هرجامعه ای می شود ؛ و شاید به همین سبب است که برنامه ریزی برخلاف میل دو قدرت بزرگ قرار گرفته است :
- - دنیای استکبار که همچنان طالب عقب ماندگی سایر جوامع است تا بتواند آنان را مورد استثمار بیش و بیشتری قرار دهد .
- - استبداد که در راه خود کامگی با دستآویزی به نظام فرماندهی و عملا" سلطه و سلطنت ، تا آنجا پیش می رود که حتی خود را سایه خدا ، نماینده ! و جانشین وی معرفی می کند ؛ طالب استقرار همیشگی نظامی از فرماندهی مطلق و بی چون و چرای خود ، و تصمیمگیریهای خود محورانه ، خود خواهانه ، و خود کامه ی حکٌام خود بزرگ بینی است که خود را لابد چون شدٌاد و نمرود و... فراعنه و سایر سلاطین عالم لابد « عقل کل » می پندارند و طبیعتا" دیگران و حتی خردمند ترین آنان را به نوعی مال ( آدم ) و بنده ی زرخرید یا به یغما گرفته ی خود می شمارند .
- اگرچه فرعون مشهور مصر هم به برنامه های حضرت یوسف ( ع ) تن داد ؛ و نوشیروان و امثال وی نیز عملا" خِرد امثال بزرگمهر را در تمام امور و واقعا" در عمل ، پاس می داشتند .
- به این ترتیب در اکثر کشورهای در حال توسعه ، و هرچه عقب مانده تر ، بیشتر ، از ورود برنامه به امور جامعه ممانعت می شود و طبیعتا" نخستین گام از این ممانعت ، جلوگیری از ورود علوم و فنون برنامه ریزی ، کتابها و مقالات مربوط به برنامه ریزی روستائی ، شهری ، ناحیه ای و کشوری است و آنگاه تخطئه در اجرای آن . کمبود کتابها و سایر منابع لازم در برنامه ریزی و برنامه گزاری از جمله از همینجا نشآت می گیرد .
- بزرگترین ترفند استکبار و استبداد در این است که با فریبکاریها و باصطلاح شستشوی مغزی اصولا جامعه ی خود و درواقع اکثریت بیسواد و کم سواد آن را مخالف برنامه و بنابر این مخالف رشد و توسعه ، و پیشرفت و تعالی حقیقی خود بار آورد .